نگاه دل
در راه عشق، عشق حجابی دوباره شد
گفتيم آب و آب، سرابی دوباره شد
محو عطش به نيل عطش می شود پديد
تاب عطش به حنجره آبي دوباره شد
گفتم دمی بخواب، كه مستی ز حد گذشت
چشمش به خواب رفت و شرابی دوباره شد
آمد كه من به خاك برم آب زندگی
آبادی ابد، به خرابی دوباره شد
ای يار، ما حكايت جانسوز لاله ايم
هر حرف داغ سينه كتابی دوباره شد
آن آب خوش كه زنده ی بيدار می نمود
مرداب مرگواره ی خوابی دوباره شد
ای دل فراز منظره ی هيچ جای توست
ديدی تو را وجود، حجابی دوباره شد؟
سید مهدی موسوی فاخر
هر روز یک شعر زیبا در وبلاگ شب شعرنو
نظرات شما عزیزان: